웃 فـــــوتـ ـ ـه تـــــوفـ ـ ـه 웃

☺دم هرچی بامرام داغ داغ☺

کنون رزم جومونگ و رستم شنو،

دگرها شنیدستی این هم شنو



به رستم چنین گفت اون جومونگ!


ندارم ز امثال تو هیچ باک
که گر گنده ای من ز تو برترم
اگر تو یلی من ز تو یلترم



رستم انگار بهش برخورد، یهو قاطی کرد و گفت:



منم مرد مردان ایران زمین
ز مادر نزادست چون من چنین

تو ای جوجه با این قد و هیکلت
برو تا نخورده است گرز بر سرت



جومونگ چشماشو اونطوری گشاد کرد و گفت:


تو را هیچ کس بین ایرانیان
نمی داندت چیست نام و نشان

ولی نام جومونگ و سوسانو را
همه میشناسند در هر مکان

تو جز گنده بودن به چی دلخوشی
بیا عکس من را به پوستر ببین

ببین تی وی ات را که من سوژشم
ببین حال میدن در جراید به من

منم سانگ ایل گوکه نامدار
ز من گنده تر نامده در جهان

تو در پیش من مور هم نیستی
کانال ۳ رو دیدی؟ کور که نیستی




در اینحال رستم پهلوان، لوتی نباخت و شروع به رجز خوانی کرد:



چنین گفت رستم به این مرد جنگ
جومونگا ! تویی دشمنم بی درنگ

چنان بر تنت کوبم این نعلبکی
که دیگر نخواهی تو سوپ، آبکی

مگر تو ندانی که من کیستم؟
من آن (تسو) سوسولت! نیستم

منم رستم، آن شیر ایران زمین
(بویو) کوچک است در نگاهم همین



بعد از رجز خوانی رستم پهلوان، جومونگ از پشت تپه ای که آنجا پنهان شده بود آمد:


جومونگ آمد از پشت تل سیاه
کنارش(یوها) مادر بی گناه!

بگفت:هین! منم آن جومونگ رشید
هم اینک صدایت به گوشم رسید

(سوسانو) هماره بود همسرم
دهم من به فرمان او این سرم

چون او گفته با تو نجنگم رواست
دگر هر چه گویم به او بر هواست!



و بعد از حرفهای جومونگ درد دل رستم آغاز گردید:



و این شد که رستم سخن تازه کرد
که حرف دلش گفت (پس کو نبرد؟!)

بگفت ای جومونگا که حرف دل است
که زن ها گرفتند اوضاع به دست

که ما پهلوانیم و این است حالمان
که دادار باید رسد بر دل این و آن!


و اینچنین شد که دو پهلوان همدیگر را در آغوش گرفتند و بر حال خود گریه سر دادند:


بگذار تا بگرییم چون ابر در بهاران
کز سنگ ناله خیزد بر حال ما جوانان!

تاريخ شنبه 25 خرداد 1392برچسب:,سـاعت 14:9 نويسنده فـــــوتیـ••••

 

قوانین جدید مورفی! /طنز

 

4جوک، قــوانین مــورفی مــجموعه ای از قوانین حاكم بر زندگی هستند كـه اكثر آنها از بدبینی نـشات گـرفتـه و جـنـبـه شوخی دارند امـا بسیاری از آنها نیز واقعیت هستند.

قوانین مورفی

*******

وقتی گوشیت زنگ میخوره و تو نمیخوای جواب بدی،انگار صداش بلندتر میشه!!!

*******

وقتی حقت رو میخورن، قانون هیچ کاره ای نیست، اما فقط کافیه حق یکی رو بخوری، تمام مواد و تبصره های قانون بر علیه‌ت استفاده میشن!

*******

هر وقت یه پسته‌ی سربسته رو دوباره بندازی تو ظرف آجیل هر دفعه دستتو میکنی تو ظرف باید مطمئن باشی همون پسته تو دستته!

*******

تنها کسی که همیشه شیشه رو آب میکنه میذاره تو یخچال تویی و تنها کسی که هر وقت میره سر یخچال آب بخوره شیشه ها خالین، باز هم تویی!

*******

فردای روزی که برای ماشین CD میزنی، چندتا آلبوم و تک آهنگ خوب میاد بیرون

*******

اگه دویست نفر هم تو اتاق باشه فرقی نمی کنه…سوسکِ بالدار صاف بال میزنه میاد میشینه رو سر و لباس تو!

*******

قرار گرفتن تو ترافیک اونم پشت سر کامیون یا وسایل نقلیه سنگین رابطه مستقیم با قیمت ادکلنت داره!

*******

مورفی دختر بچه ها :وقتی مامانت از دست بابات عصبانیه نده موهاتو شونه کنه!

*******

شیر آب سرد فقط تو زمستون آبش یخه و شیر آب گرم فقط تو تابستون آبش جوشه!

*******

از بین نوار زلزله و نوار نفت و گاز و نوار معادن سنگ، که از کشور ما میگذرند، ما فقط تاثیر نوار زلزله رو روی زندگیمون کاملاً حس میکنیم!

*******

موهایی که کف حمام می چسبه محکم تر از موهای سره.

*******

همیشه یه جای کار می‌لنگه که اصلا” جای خوبی نیست …

*******

دقیقا همان روزی که تصمیم داری آدم خوبی بشی سگتر از هر روزت میشی!

*******

تهِ وجود همه لاتها و مردهای سبیل از بناگوش در رفته یه اواخواهری عجیبی نهفته ست!

*******

هر شبی که تصمیم میگیری زود بخوابی که فرداش صبحِ زود بیدار شی‌ ، همون شب از همهٔ شبها دیرتر می‌خوابی!

*******

هیچوقت Time Remaining نصب یه نرم افزار درست از آب در نمی یاد!!

*******

موقع خواب دوست نداری بخوابی، موقع بیدار شدن هم دوست داری همه چیزتو بدی ولی بیدار نشی!

*******

مورفی وراثتی: بچه بیشتر از اینکه به باباش بره,به داییش میره!

*******

اگه واسه غذا خوردن سفره بندازیم یه مولکول غذا هم رو سفره نمیریزه ولی امان از وقتی که سفره نندازیم!

*******

همیشه اون لحظه ای که داری سیمکارتتو عوض میکنی یکی هست که به هر ۲ تا شمارت زنگ میزنه…!

*******

میری مهمونی ، آهنگ میذارن خوراکِ باشگاه. میری باشگاه آهنگ میذارن خوراکِ مهمونی!

*******

با ارزش ترین چیزها رو می شه توی کیسه ی جارو برقی پیدا کرد

*******

کمیل قاسمی سه بار کارش به قرعه کشی کلینچ می کشه هر سه بارم قرعه رو می بازه

*******

مورفی یعنی بدن پُرمو و سر بی‌مو !

*******

میخوای از خیابون رد بشی .. تا خلوت میشه یه تاکسی فکر می کنه مسافری، میکشه کنار بوق میزنه راهتو می بنده!

*******

اونی که مدال برنز می گیره، خوشحال تر از اونیه که مدال نقره می گیره

*******

اشتباه در تایپ پسوورد معمولا در چند حرف آخر اتفاق می افته بطوریکه نفهمی کجا اشتباه شده و مجبور شی همشو پاک کنی و از اول تایپ کنی

*******

کنار هر خونه اى یه سوپر مارکت بزرگ هست که معمولا اون چیز هایى رو که میخوای نداره!

*******

همیشه اون قسمتی از یه سایت که تو باهاش کار داری دیرتر لود میشه

*******

همیشه وقتی با یکی، شریکی چیپس یا پفک می خوریم هی توهم داریم که در حقمون اجحاف شده!

*******

همیشه مشکل از اینترنتِ اما همه دق و دلی رو موس خالی میشه!

*******

طول مسیر به اندازه ایه که در حالت پیاده ۵ دقیقه طولانی تر از سواره س .. حالا هم در تصمیم گیری دچار تردید میشی هم اگر تصمیم گرفتی با تاکسی بری انقدر دیر تاکسی گیرت میاد که ۵ دقیقه دیرتر از حالت پیاده برسی!!

*******

هر چقدر زیر پتو دست و پا بزنی صاف نمیشه باید حتما بلند شی پهنش کنی تا خواب از سرت بپره

تاريخ شنبه 25 خرداد 1392برچسب:قوانین جدید مورفی! /طنز,سـاعت 13:35 نويسنده تــــوفیـ••••

سلام برو بچ گل... جاتون خالی چند سال پیش خاسم معلممونو سرکارش بذاریم آخه یه چن جلسه مدرسه نرفتیمو بد از 3 روز به معلممون اس دادم"سلام از کربلای معلی و بین الحرمین روبروی گنبد اقا امام حسین علیه السلام و مقبره ی ابوالفضل العباس علیه السلام دعا گوی شما و خانواده ی محترمتان بودن لیاقت می خواهد که ما نداریم لذا از منزل دعاگویتان هستیم"این معلم مام اسو کامل نخونده بود و دیدیم فورا اس داد التماس دعا عزیزم مارو میگی مونده بودیم که ما اسکولیم یا معلم که فرداش رفتیم مدرسه و دیدیم معلمه با چه دهن بازی به ما نیگا میکنه که متوجه شدم بلههههههههههههههه .....و خلاصه یه نمره انضباط قشنگ گرفتیم اون ترمو با این معلم با دقتمون.

تاريخ یک شنبه 19 خرداد 1392برچسب:,سـاعت 11:24 نويسنده فـــــوتیـ••••

 ﺑﺮﺧﻮﺭﺩ ﺍﺗﻔﺎﻗﯽ ﺩﻭﺗﻦ ﺍﺯ ﺯﻧﺎﻥ ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ :

ﺳﻼﻡ
- ﺳﻼﻡ
- ﺣﺎﻝ ﺷﻤﺎ
- ﻗﺮﺑﻮﻧﺘﻮﻥ ﺑﺮﻡ
- ﻓﺪﺍﯼ ﺷﻤﺎ
- ﺣﺎﻝ ﺷﻤﺎ ؟
- ﻓﺪﺍﯼ ﺷﻤﺎ
- ﺷﻤﺎ ﺧﻮﺑﯿﻦ ؟
- ﻗﺮﺑﻮﻥ ﺷﻤﺎ
- ﻓﺪﺍﯼ ﺷﻤﺎ
- ﭼﻪ ﺧﺒﺮ ؟
- ﻗﺮﺑﻮﻥ ﺷﻤﺎ
- ﻓﺪﺍﺗﻮﻥ ﺑﺸﻢ
- ﺷﻤﺎ ﭼﻪ ﺧﺒﺮ ؟
- ﻓﺪﺍﯼ ﺷﻤﺎ
- ﻗﺮﺑﻮﻧﺘﻮﻥ ﺑﺸﻢ
- ﺩﯾﮕﻪ ﭼﻄﻮﺭﯾﻦ ؟
- ﻓﺪﺍﯼ ﺷﻤﺎ
- ﻗﺮﺑﻮﻧﺘﻮﻥ ﺑﺸﻢ
- ﻓﺪﺍﺗﻮﻥ ﺑﺸﻢ
- ﻗﺮﺑﻮﻥ ﺷﻤﺎ
- ﺳﻼﻡ ﺑﺮﺳﻮﻧﯿﻦ
- ﻓﺪﺍﯼ ﺷﻤﺎ
- ﻗﺮﺑﻮﻥ ﺷﻤﺎ
- ﺧﺪﺍﺣﺎﻓﻆ
- ﻓﺪﺍﯼ ﺷﻤﺎ
- ﻗﺮﺑﻮﻧﺘﻮﻥ ﺑﺮﻡ
- ﺧﺪﺍﺣﺎﻓﻆ ........

 

 

همسایه

 

ﺑﺮﺧﻮﺭﺩ ﺍﺗﻔﺎﻗﯽ ﺩﻭﺗﻦ ﺍﺯ ﻣﺮﺩﺍﻥ ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ :
ﺳﻼﻡ ﭼﺎﮐﺮﻡ
- ﺳﻼﻡ ﻣﺨﻠﺼﻢ

تاريخ یک شنبه 19 خرداد 1392برچسب:برخورد همسایه ها,سـاعت 10:58 نويسنده تــــوفیـ••••

یادمه بچه گی هام شوهر خاله ام همیشه می گفت: تو یه چیزی میشی ... تو یه چیزی میشی ... واقعا سق سیاهی داشت و چشم شوری که بعد از این همه سال هیچی نشدم ... همه ما آرزوهایی داشته ایم یا داریم که به آنها نرسیده ایم یا هرگز نخواهیم رسید.

بعضی وقت ها از بس که اوضاع بر وفق مراد نیست، خودمان را با چیزهایی پیش پا افتاده مقایسه می کنیم و ناراحتیم که چرا حداقل مثل آنها نشدیم. مثلا می گوییم قبض برق هم نشدیم، چند نفر از ما بترسن ... نمونه هایی از این دست را بخوانید...

 

- ویرگول هم نشدیم هر کی بهمون رسید مکث کنه!

- قره قوروتم نشدیم دهن همه رو آب بندازیم!

- موبایل هم نشدیم، روزی هزار بار نگامون کنی!

- پایان نامه هم نشدیم ازمون دفاع کنن!

- آهنگ هم نشدیم، دو نفر بهمون گوش کنن!

- مانیتور هم نشدیم ازمون چشم برندارن!

- کلاه هم نشدیم حداقل باعث سرگرمی ملّت باشیم!

- ته دیگ هم نشدیم که واسطه رسیدن بهمون کلی صبر و سعی و تلاش کنن!

- خودکار هم نشدیم که علم و دانش به دست خودمون نوشته بشه!

- کیبورد هم نشدیم ملّت به بهانه تایپ یه دستی به سر و کله مون بکشن!

- صندلی هم نشدیم چهار نفر بهمون تکیه کنن!

- مدیر بانک هم نشدیم بریم کانادا خونه 2 میلیاردی بخریم هدیه بدیم به دخترمون!

- آبدارچی بانک هم نشدیم 1 میلیارد بزنیم به جیب!

- بزم نشدیم یه علفی چیزی به دهنمون شیرین بیاد!

- آفساید که خوبه یه خطای ساده هم نشدیم قدِ یه کارت زرد ازمون حساب ببرن... اه

- بیل گیتس هم نشدیم که 500 دلار در ثانیه درآمدمون باشه

- لواشکم نشدیم که یکی برامون ضعف کنه...

- فرزند آخرم نشدیم که هر چی خواستیم مامان بابامون برامون بخرن!

- فرزند آخر هم نشدیم که با داداش بزرگمون بریم بیرون دور بزنیم و حالشو ببریم!

- به استاد میگم استاد شما که 9 دادی حالا این یه نمره هم بده دیگهههههههههه، یه نگاه عاقل اندر دیوانه کرد، دست گذاشته رو دوشم میگه برو درس بخون! استادم نشدیم شخصیت کسی رو خرد کنیم!

- مامور راهنمایی رانندگی هم نشدیم موقع امتحان گرفتن از زنا کلی بخندیم!

- زمبه هم نشدیم حداقل سگارو نگرانمون باشه...

- تام و جری هم نشدیم زندگی مون سرتاسر هیجان باشه

- نون هم نشدیم یکی از روی زمین ورداره بوسمون کنه

- نوزادم نشدیم یکی بغلمون کنه

- شریعتی هم نشدیم هر چی جملات قصاره نسبت بدن به ما

- ای کی یو سان هم نشدیم آب دهن بمالیم کف کلمون، همه چی حل شه!

- چاقو هم نشدیم تا حداقل اینجوری بتونیم تو دل کسی بریم

- قاصدک هم نشدیم، پیام رسان و سنگ صبور عشاق شیم

- عینک آفتابی هم نشدیم دنیا رو از دید بقیه ببینیم

- فلش مموری هم نشدیم حافظه مون زیاد باشه

- گوشواره هم نشدیم آویزون ملت شیم

- معادله هم نشدیم، کلی آدم دنبال این باشن که بهمنمون و حداقل دو نفر درکمون کنن

- کتابم نشدیم حداقل دوست مهربان بشیم

- ماکسیما در افغانستان حدود 6 میلیون تومانه، افغانی هم نشدیم بتونیم ماکسیما بخریم!

- مارک آنتونی هم نشدیم جنیفر لوپز رو طلاق بدیم

- ای خدا ... بامزی هم نشدیم بچه ها عکسمون رو بچسبونن روی کتاب و دفترشون

- مگس تسه تسه هم نشدیم ملت رو بخوابونیم

- توپ فوتبالم نشدیم 22 نفر به خاطرمون خودکشی کنن

- بوم نقاشی هم نشدیم یکی بیاد رومون 4 تا درخت و 2 تا دونه پرنده بکشه، قیمتی بشیم واسه خریدن مون سر و دست بشکونن

- گلدونم نشدیم یکی یه گل بهمون بده

- کبری هم نشدیم تصمیم هامون رو تو کتاب ها بنویسن

- کوزت هم نشدیم آخرش خوشبخت شیم

- دریاچه ارومیه هم نشدیم دورمون حلقه انسانی تشکیل بدن

تاريخ شنبه 18 خرداد 1392برچسب:,سـاعت 11:22 نويسنده فـــــوتیـ••••

 

 

آرزوهای زیر از کتاب سومین جشنواره بین‌المللی "دستهای کوچک دعا" است. این جشنواره سه سال است که در تبریز برگزار می‌شود و آرزوهای بچه‌های دنیا را جمع ‌آوری می‌کند و برگزیدگان را به تبریز دعوت و به آنها جایزه می‌دهد. آرزوهای زیر از بچه‌های ایران است:

آرزو دارم سر آمپول‌ها نرم باشد!

******************************


خدای مهربانم! من در سال جدید از شما می‌خواهم اگر در شهر ما سیل آمد فوراً من را به ماهی تبدیل کنی! (نسیم حبیبی/ ۷ ساله)

******************************

خدای عزیزم! من تا حالا هیچ دعایی نکردم. می‌تونی لیستت رو نگاه کنی. خدایا ازت میخوام صدای گریه برادر کوچیکم رو کم کنی! (سوسن خاطری/9 ساله)

******************************

خدایا! یک جوری کن یک روز پدرم من را به مسجد ببرد. (کیانمهر ره‌گوی/7 ساله)

******************************

خدای عزیزم! در سال جدید کمک کن تا مادربزرگم دوباره دندان دربیاورد آخر او دندان مصنوعی دارد! (الناز جهانگیری/ 10 ساله)

******************************

آرزوی من این است که ای کاش مامان و بابام عیدی من را از من نگیرند. آنها هر سال عیدی‌هایی را که من جمع می‌کنم از من می‌گیرند و به بچه‌ آنهایی می‌دهند که به من عیدی می‌دهند! (سحر آذریان/ ۹ ساله)

******************************

بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم. خدایا! از تو می‌خواهم که برادرم به سربازی برود و آن را تمام کند. آخه او سرباز فراری است. مادرم هی غصه می‌خورد و می‌گوید کی کارت پایان خدمت می‌گیری؟ (حسن ترک/ 8 ساله)

******************************

ای خدا! کاش همه مادرها مثل قدیم خودشان نان بپزند من مجبور نباشم در صف نان بایستم! (شاهین روحی/ 11 ساله)

******************************

خدایا! کاری کن وقتی آدم‌ها می‌خوان دروغ بگن یادشون بره! (پویا گلپر/ 10 ساله)

******************************

خدا جون! تو که این‌قدر بزرگ هستی چطوری میای خونه ما؟ دعا می‌کنم در سال جدید به این سؤالم جواب بدی! (پیمان زارعی/ 10 ساله)


******************************

بقیه این آرزوهای زیبا رو در ادامه مطلب بخونید...

 
******************************

خدایا! یک برادر تپل به من بده!! (زهره صبورنژاد/ 7 ساله)

******************************

ای خدا! کاری کن که دزدان کور شوند ممنونم! (صادق بیگ زاده/ 11 ساله)

******************************

خدایا! در این لحظه زیبا و عزیز از تو می‌خواهم که به پدر و مادر همه بچه‌های تالاسمی پول عطا کنی تا همه ما بتوانیم داروی "اکس جید" را بخیریم و از درد و عذاب سوزن در شبها رها شویم و در خواب شبانه‌یمان مانند بچه‌های سالم پروانه بگیریم و از کابوس سوزن رها شویم. (مهسا فرجی/ 11 ساله)

******************************

خدایا! شفای مریض‌ها را بده هم چنین شفای من را نیز بده تا مثل همه بازی کنم و هیچ‌کس نگران من نباشد و برای قبول‌شدن دعا 600 عدد صلوات گفتم ان‌شاءالله خدا حوصله داشته باشد و شفای همه ما را بدهد. الهی آمین. (مهدی اصلانی/ 11 ساله)

******************************

خدایا! دست شما درد نکند ما شما را خیلی دوست داریم! (مینا امیری/ 8 ساله)

******************************

خدایا! تمام بچه‌های کلاسمان زن‌داداش دارند. از تو می‌خواهم مرا زن‌دادش‌دار کنی! (زهرا فراهانی/ 11 ساله)

******************************

ای خدای مهربان! من سالهاست آرزو دارم که پدرم یک توپ برایم بخرد، اما پدرم بدلیل مشکلات نتوانسته بخرد. مطمئن هستم من امسال به آرزوی خودم می‌رسم. خدایا دعای مرا قبول کن. (رضا رضائی / 13 ساله)

******************************

کاشکی من یه مغازه توپ‌فروشی داشتم تا دیگه مجبور نمی‌شدم به‌جای توپ‌هایی که همسایه‌مون پاره می‌کرد، توپ نو بخرم! (زهرا ایمانی/ 12 ساله)

******************************

خدایا ماهی مرا زنده نگه‌دار و اگر مرد پیش خودت نگه‌دار و ایشالله من بتوانم خدا را بوس کنم و معلم‌مان هم مرا بوس کند!! (امیرحسام سلیمی/ 6 ساله)

******************************

خدیا! دعا می‌کنم که در دنیا یک جاروبرقی بزرگ اختراع شود تا دیگر رفتگران خسته نشوند! (فاطمه یارمحمدی/ 11 ساله)

******************************

ای خدا! من بعضی وقت‌ها یادم می‌رود به یاد تو باشم ولی خدایا کاش تو همیشه به یاد من بیفتی و یادت نرود!(شقایق شوقی/9 ساله)

******************************

خدای عزیزم! سلام. من پارسال با دوستم در خونه‌ها را می‌زدیم و فرار می‌کردیم. خدایا منو ببخش و اگه مُردم بخاطر این کار منو به جهنم نبر چون من امسال دیگه این کار رو نمی‌کنم! (دلنیا عبدی‌پور/ 10 ساله)

******************************

آرزو دارم به‌جای این‌که من به مدرسه بروم مادر و پدرم به مدرسه بروند. آن وقت آنها هم می‌فهمیدند که مدرسه رفتن چقدر سخت است و این‌قدر ایراد نمی‌گرفتند! (هدیه مصدری / 12 ساله)

******************************

خدایا! می‌خورم بزرگ نمیشم! کمکم کن تا خیلی خیلی بزرگ شوم! (محمد حسین اوستادی/ 7 ساله)

******************************

خدایا! من دعا می‌کنم که گاو باشم(!) و شیر بدهم تا از شیر، کره، پنیر و ماست برای خوراک مردم بسازم! (سالار یوسفی/11 ساله)

******************************

من دعا می‌کنم که خودمان نه، همه مردم جهان در روز قیامت به بهشت بروند. (المیرا بدلی/ 11 ساله)

******************************

خدای قشنگ سلام! خدایا چرا حیوانات درس نمی‌خوانند، اما ما باید هر روز درس بخوانیم؟ در سال جدید دعا می‌کنم آنها درس بخوانند و ما مثل آنها استراحت کنیم! (نیشتمان وازه/ 10 ساله)

******************************

اگر دل‌درد گرفتیم، نسل دکترها که آمپول می‌زنند منقرض شود تا هیچ دکتری نتواند به من آمپول بزند! (عاطفه صفری/ 11 ساله
 

 




 

تاريخ شنبه 18 خرداد 1392برچسب:,سـاعت 11:19 نويسنده فـــــوتیـ••••

 

ترول های بامزه و خنده دار (7)

ترول های بامزه و خنده دار

ترول های بامزه و خنده دار (7)

ترول های بامزه و خنده دار

ترول های بامزه و خنده دار (7)

ترول های بامزه و خنده دار

ترول های بامزه و خنده دار (7)

ترول های بامزه و خنده دار

ترول های بامزه و خنده دار (7)

ترول های بامزه و خنده دار

ترول های بامزه و خنده دار (7)

ترول های بامزه و خنده دار

ترول های بامزه و خنده دار (7)

ترول های بامزه و خنده دار

ترول های بامزه و خنده دار (7)

ترول های بامزه و خنده دار

 

ترول های بامزه و خنده دار (7)

ترول های بامزه و خنده دار

تاريخ شنبه 18 خرداد 1392برچسب:ترول,سـاعت 10:22 نويسنده تــــوفیـ••••

 مطالب<a  rel='tag' style='text-decoration:none;' href='http://www.looper.ir/fun/comic/' target='_blank'>  خنده </a>دار و<a  rel='tag' style='text-decoration:none;' href='http://www.looper.ir/fun/comic/' target='_blank'>  طنز </a>92

مطالب<a  rel='tag' style='text-decoration:none;' href='http://www.looper.ir/fun/comic/' target='_blank'>  خنده </a>دار 92
تاريخ سه شنبه 14 خرداد 1392برچسب:باحـــــــــال,سـاعت 10:41 نويسنده تــــوفیـ••••

 

 

 

شاعر این مثنوی دیوانه نیست / با ریاضی خوانده ها بیگانه نیست

 

 

 

 

 روز و شب خواب ریاضی دیده ام / خواب خط های موازی دیده ام

 

 

 

 کاش در دنیا نشان از غم نبود / صفر صفرم این قدر مبهم نبود

 

 

 

حال بشنو اندکی از رشته ام / مثل یک زالو به خونش تشنه ام

 

در ریاضی چهره ای شاداب نیست / هشت ترمی در اینجا باب نیست

 

 

 

 

بچه ها پیوسته دشنامش دهند / گوش خود اما به فرمانش دهند

 

ای ریاضی ، ای ریاضی چیستی ؟ / می بری هر دم به تیغت ، کیستی ؟

 

 

 

 تا که اسمت بر زبانم سبز شد / کل مغزم پیچ هایش هرز شد

 

 

چون برای درس هایی مثل جبر / گاو نر می خواهد و یک مرد گبر

 

 

شخصیت هایی چنان فرما و گوس / هر کدامش قامتم را داده قوس

 

 

بچه ها از قضیه گریان می شوند / بهر اثباتش پریشان می شوند

 

 

بهر تنها یکصدم پایان ترم / جمله می لولند آنجا مثل کرم

تاريخ سه شنبه 14 خرداد 1392برچسب:,سـاعت 10:0 نويسنده فـــــوتیـ••••

پدربزرگم فوت کرده تو قبرستونیم دوستم زنگ زده میگه کجایی؟

میگم بهشت زهرا ! میگه واسه چی ؟ میگم واسه پدر بزرگم.

میگه اِ ؟ فوت کرده ؟ میگم پـَـــ نَ پـَـــــ تمرینی اومدیم مانور !

تاريخ دو شنبه 13 خرداد 1392برچسب:,سـاعت 16:44 نويسنده فـــــوتیـ••••

 

رفتم جلسه ثبت نام ۱ساعت وایسادم.

 

یارو اومده میگه میخوای ثبت نام کنی؟

 

 

پـَـــ نَ پـَـــ اومدم حالتو احوالتو سفید رویتو سیه مویتو ببینم بروم !

 

.

.

.

 

مرغ و از فریزر در آوردم میگه می خوای غذا درست کنی ؟!

 

پـَـَـ نَ پـَـَــــ خانوادش اومدن از سردخونه میخوان ببرن خاکش کنن !

تاريخ دو شنبه 13 خرداد 1392برچسب:پ ن پ,سـاعت 16:4 نويسنده فـــــوتیـ••••

 یه خط کشا بود 250 تومن می خریدیم محکم میزدیم دور دستمون حلقه می شد

••••••••••شما یادتون نمیاد•••••••••• 

 

 

شما یادتون نمیاد ، تو کلاس وقتی درس تموم میشد و وقت اضافه میآوردیم ، تا زنگ بخوره این بازی رو میکردیم که یکی از کلاس میرفت بیرون ، بعد بچه های تو کلاس یک چیزی رو انتخاب میکردند ، اونکه وارد میشد ، هرچقدر که به اون چیز نزدیک تر میشد ، محکمتر رو میز میکوبیدیم !

 

••••••••••شما یادتون نمیاد•••••••••• 

 

 

شما یادتون نمیاد ، با آب قند اشباع شده و یک نخ ،نبات درست میکردیم میبردیم مدرسه !

 

 ••••••••••شما یادتون نمیاد••••••••••

 

شما یادتون نمیاد ، برگه های امتحانی بزرگی که سر برگشون آبی رنگ بود و بالای صفحه یه “ برگه امتحان ” گنده نوشته بودن !

 

••••••••••شما یادتون نمیاد•••••••••• 

 

شما یادتون نمیاد، بچه که بودیم به آهنگها و شعرها گوش میدادیم و بعضی ها رو اشتباهی میشنیدیم و نمی فهمیدیم منظورش چیه ، بعد همونطوری غلط غولوط حفظ میکردیم !

 

 ••••••••••شما یادتون نمیاد••••••••••

 

شما یادتون نمیاد ، برای درس علوم لوبیا لای دستمال سبز میکردیم و میبردیم سر کلاس پز میدادیم

 

••••••••••شما یادتون نمیاد•••••••••

 

شما یادتون نمیاد ، انگشتامونو تو هم کلید میکردیم یکیشونو قایم میکردیم اینو میخوندیم : بر پاااا . . .
بر جاااا… . . . کی غایبه ؟ مرجاااان . . . دروغ نگو من اینجااام . . 

 

 

 

تاريخ دو شنبه 13 خرداد 1392برچسب:••••••••••شما یادتون نمیاد•••••••••,سـاعت 15:46 نويسنده تــــوفیـ••••

بابام زنگ زده میگه سند خونه رو بردار بیار ! 

بدو بدو دارم میرم پایـــــــــــین

همسایمون دیده میگــــــــــــــه این سند خونتونه؟؟

میگـــــــــــم پــــــــ نـــــــــ پـــــــ  

دفتر مشق بابامه آخه یادش رفته ببره مدرسه  معلمشــــــــــــ دعواشــــــــــ میکنـــــــــــه..........

تاريخ دو شنبه 13 خرداد 1392برچسب:,سـاعت 15:29 نويسنده فـــــوتیـ••••
яima